کارت صورتی داستان مبارزه بانوان ایرانی را برای آزادی ، ریشه در فوتبال می گوید

  • 2022-01-18

بیش از 40 سال ، زنان نتوانستند در بازی های فوتبال در ایران شرکت کنند. پس از آنکه آیت الله خمینی در سال 1979 قدرت گرفت ، جمهوری اسلامی زنان را از ورزشگاه ها منع کرد. اما این ممنوعیت مقاومت را برانگیخت. هواداران فوتبال زن به دروازه ورزشگاه ملی ایران اعتراض کردند. آنها با پلیس برخورد کردند. آنها به بازی هایی که به عنوان مردان لباس پوشیده بودند ، حرکت کردند. پادکست جدید از "30 برای 30" ESPN داستان این شورش را روایت می کند. به آن "کارت صورتی" گفته می شود. شیما اولیا ، میزبان و خالق ، به من گفت که درک او از چقدر فوتبال برای زنان در ایران با مادرش شروع شده است.

شیما اولیا: بنابراین وقتی از مادرم در مورد خاطرات کودکی او در ایران می پرسم ، من این نوع پاسخ ضبط شکسته را دریافت می کنم ، اوه ، خدای من. ما فوتبال بازی می کردیم. و این یک بار من در این مهمانی بودم و برادرانم ، مانند ، دروازه بان نداشتند. و بنابراین من دروازه بان را جایگزین کردم. و آنها مانند ، مانو (PH) بودند - او فقط یک گل به ثمر رساند. و سپس من داستان دیگری می خواهم. گفتم باشه. آیا خاطره دیگری از کودکی خود دارید؟و او می گفت ، اوه ، بله. من در عروسی بودم و در لباس مهمانی خودم بودم. و بعد ، درست بعد از کیک ، ما فوتبال بازی کردیم. و بعد این هدف را به ثمر رساندم و همه خوشحال شدند. و پس از آن او فقط نتوانست صحبت در مورد شادی فوتبال خود را متوقف کند ، که برای من ، به عنوان دخترش ، بسیار ناامید کننده بود. من دوست داشتم ، آیا می توانید تنوع دیگری از این داستان ، مانند هر چیزی که در آن زمان تجربه کرده اید به من بگویید؟

کلی: اما این احساس می کند که چگونه شما به ساختن پادکست در مورد زنان در فوتبال و اعتراض رسیده اید ، زیرا درک مردم برای مردم مهم است - ممکن است آمریکایی ها - چقدر فوتبال در ایران بزرگ است. یکی دیگر وجود دارد.

کلی: کمی وجود دارد - فکر می کنم در قسمت سوم شما باشد - و ما می شنویم - من آن را بازی خواهم کرد. این سارا (PH) است که تعطیل شدن تهران برای یک مسابقه بزرگ. این 1997 است.

(Soundbite of Podcast ، "کارت صورتی")

سارا: می دانید ، تهران یک شهر بزرگ است. شما هرگز شهر را ساکت نمی بینید. هیچ کس در خیابان نبود.

کلی: هیچ کس در خیابان نیست زیرا همه آنها در خانه بازی را تماشا می کنند. بنابراین آنچه را برای زنانی که در ایران بودند به آنها گفته اند ، توصیف کنید ، نه ، شما نمی توانید بروید.

اولیا: ایران در آن زمان در آن قسمت خاص از جنگ ایران و عراق باز می گشت. این توسط انقلاب ویران شده بود. با تغییر رژیم ویران شده بود و توسط این جنگ ویران شده بود. و زنان در این زمان از تمام حقوق خود محروم شده بودند. و آنچه با فوتبال اتفاق می افتد - فوتبال بخش بزرگی برای نوسازی ایران بود. تصور می شد به عنوان یکی از مواردی که می تواند ایران را به قرن بیستم سوق دهد و سایر کشورهای غربی را به سمت یک ملت امپریالیستی سوق دهد و با سنگین وزن جهانی رقابت کند. و حقوق زنان اساساً در کنار گسترش فوتبال در کشور به درستی بهبود یافته است.

اما فوتبال زنده ماند. و دلیل این که در ایران بسیار محبوب است ، دلیل این است که احتمالاً در سراسر جهان محبوب است ، به همین دلیل احساس می شود که اکولایزر عالی یک ورزش است. مانند ، شما به پول زیادی احتیاج ندارید تا در آن خیلی خوب شوید. شما می توانید در خاک بازی کنید. می توانید از انواع توپ استفاده کنید. شما می توانید توپ را از Papier-Mache درست کنید ، که من با کسی که این کار را انجام داده است مصاحبه کردم. می دانید ، می توانید اهداف پیش ساخته را انجام دهید. و بنابراین همه در خیابان ها - مانند ، من با بسیاری از ایرانیان مصاحبه کردم و آنها زندگی روزمره را در ایران توصیف می کردند. این فقط هر گوشه ای است - مردم فوتبال بازی می کنند.

کلی: این بسیار جالب است زیرا همانطور که اغلب با ورزش اتفاق می افتد ، در مورد ورزش است. این در مورد ، بله ، من می خواهم بروم بازی بزرگی را که همه در مورد آنها صحبت می کنند ببینم. اما این نیز در مورد قدرت و سیاست است. و در این حالت ، وقتی با زنان صحبت می کنید ، در مورد کنترل است.

اولیا: بله. رژیم اسلام حتی نمی خواست فوتبال این کشور قدرتمند باشد ، اما آنها نتوانستند از شر آن خلاص شوند زیرا مردم بسیار ناراحت هستند. بنابراین زنان ، زیرا آنها در سال 1981 از ورزشگاه ممنوع شدند ، این یکی از مکانهای عمومی است که آنها نمی توانند وارد شوند ، از جمله اتوبوس ها ، شما می دانید ، پارک ها ، اقیانوس. مکانهایی در اقیانوس وجود دارد که فقط مردان می توانند بروند. استادیوم راهی برای غرور و افتخار در کشور شما است حتی پس از سختی های زیادی. و با اجازه دادن به زنان برای تجربه این شکل زنده ، این یک نوع مجازات بی رحمانه نسبت به آنها بود. در آن زمان ، سرکوب و غیبت زنان به نمادی تبدیل شد که رژیم اسلامی قدرت داشت و خوب عمل می کرد.

کلی: شیما ، چگونه گزارش این موضوع را انجام دادید؟آیا زنانی که می خواستید با آنها صحبت کنید آزادانه با شما صحبت می کنند؟

اولیا: سارا که شما فقط یک کلیپ از قسمت 3 بازی کرده اید - این نام واقعی او نیست. او در واقع هنوز در ایران است. مواقعی وجود داشت که نمی توانم روزها به سارا برسم و فکر می کردم اتفاقی برای او افتاده است. این زمانی است که شما به عنوان کسی شناخته می شوید که با رژیم مخالف است ، دیگر هرگز واقعاً ایمن نیستید. اعتماد به هر کسی ، از جمله من بسیار سخت است. این یک سطح جدید روزنامه نگاری برای من بود. مانند ، من فقط - من هرگز در مورد جمعیتی از افرادی که می توانند در هر زمان کشته شوند و هنوز در ترومای که توصیف می کردند زندگی می کردند ، گزارش نمی کردم.

کلی: و شما - پادکست مبارزه ، مقاومت را ضبط می کند. همچنین - شما همچنین لحظات شادی را ضبط می کنید. و من می خواهم به مردم اجازه دهم کمی بشنوند.

کلی:. کمی از آناین لحظه وجود دارد - برخی از فعالانی که شما دنبال می کنید در واقع قصد دارند مسابقه را بدست آورند. این ایران است ، در حال بازی در کره 2009 است.

(Soundbite of Podcast ، "کارت صورتی")

شخص ناشناس شماره 1: (زبان غیر انگلیسی صحبت می شود).

شخص ناشناس شماره 2: (زبان غیر انگلیسی صحبت می شود).

شخص ناشناس شماره 3: (زبان غیر انگلیسی صحبت می شود).

کلی: این در ماشین است.

کلی: و سپس وقتی واقعاً وارد می شوند ، ضبط می کنید. آنها آنجا هستند. آنها می توانند آن را ببینند.

(Soundbite of Podcast ، "کارت صورتی")

شخص ناشناس شماره 1: شما همیشه تلویزیون تماشا می کنید. اما وقتی وارد مکان واقعی می شوید ، کاملاً متفاوت است - Vibe ، Sound. مثل دو بعد تا سه بعد است.

کلی: شیما ، زمینه را برای درک آن لحظه به ما بدهید.

اولیا: بله. بنابراین این گروه ragtag از زنان که به عنوان روسری های سفید نامگذاری شده اند وجود دارد زیرا - من اینطور نیست - من نمی خواهم به این دلیل بدهم که چرا آنها نامگذاری شده اند ، اما شما در قسمت 3 می فهمید و آنها آن را می سازندمأموریت برای نفوذ به استادیوم ملی ، که به آزادی تغییر نام داده است ، به معنی آزادی ، استادیوم ، زیرا به آنها گفته می شود که دیگر مجاز نیستند. بنابراین این گروه از زنان به منظور نفوذ به استادیوم آزاد ، توطئه ها و طرح ها را ارائه می دهند. و از طریق یک زنجیره خارق العاده از عادلانه ، مانند اتفاق و شانس ، به نوعی آنها در نهایت پلیس اسکورت به ورزشگاه و از طریق سه دروازه امنیتی می شوند. و آنها این بازی را تماشا کردند و همه آن را ضبط کردند.

آنچه به عنوان یک تهیه کننده صوتی بسیار هیجان انگیز است شنیدن صداهای دختران در داخل ایران است. یکی از چیزهایی که به عنوان یک آمریکایی ایرانی که دیدم در حال رشد است ، فکر می کردم صدای ایران مردانی است که در خیابان ها فریاد می زنند. می دانید ، بحران گروگان در مغز من خسته شده بود. و این همان چیزی بود که من فکر می کردم صدای ایران است. و با شنیدن دختران ایرانی - یکی از رویاهای من با این سریال این بود که من می خواستم ایده های خود را در مورد آنچه ایران به نظر می رسد با صداهای زنان و دختران ایرانی که آواز می خوانند ، می خندند ، اعتراض می کنند ، اعتراض می کنند. و این دقیقاً همان چیزی است که من بدست آوردم زیرا روسری های سفید به اشتراک گذاشتند.

(Soundbite of Podcast ، "کارت صورتی")

جمعیت ناشناس: (آواز به زبان غیر انگلیسی).

کلی: این شیما اولیا ، خالق و میزبان پادکست جدید "کارت صورتی" است. بسیار از شما متشکرم.

  • نویسنده : آقای شهاب الدين سروی
  • منبع : mediumplus.online
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.