مشتقات و مدیریت ریسک در امور مالی شرکت ها
در امور مالی شرکت ، دو ساختار موضوعی وجود دارد که باید به منظور تقویت درک و کاربرد اصول مدیریت در زمینه فیزیکی ارائه شود. استفاده از اصطلاح مشتق و دیگری مدیریت ریسک وجود دارد که در کنار هم به یکدیگر وابسته هستند و به معنای ایجاد معنا در زمینه مالی مدرن و تقویت دانش مالی در بزرگسالان است. در اصل ، این دو بخش از استراتژی و ساختار دارایی پشتیبانی می شوند.
در دنیای شرکت ها ، داشتن پول یا دارایی پایان ماده نیست. مدیریت این موضوع در تعریف پایداری آن یا حتی یک سازمان به طور کلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به گفته راس و همکاران.(2009) ، مشتق برای اولین بار در جنبه مالی توسط مارک روبینشتاین در سال 1976 به تنهایی محدود به گزینه ها بود اما بعداً به عنوان یک توافق نامه مالی یا قراردادی که ارزش آن به قیمت دارایی اساسی بستگی دارد ، معنای جدیدی را به دست آورد. مجدداً ، در این زمینه ، این گزینه نیز بسته به هر آنچه در حال حاضر در آنجا است ، ساختار دارایی و بقای آینده آن ، استراتژی نظارت بر آن ، بر اساس قیمت بیان شده است.
به همین دلیل ، اصطلاح مشتق به بخشی از دنیای تجارت تبدیل شده است تا در مدیریت مناسب برخلاف آنچه در ابتدا به عنوان یک ابزار مالی شیطان اشتباه گرفته شد ، کمک کند (پابلو ، 2006). گزارش سال 2003 توسط انجمن بین المللی مبادله و مشتقات (ISDA) حاکی از آن است که برای مدت طولانی ، مشتقات اولویت دنیای شرکت ها نبودند بلکه اکنون بیش از 90 ٪ از شرکت های بزرگ مالی نمی توانند بدون آن انجام دهند (پابلو ، 2006). دلیل این امر این است که آغاز آن شیوه های مالی خوبی را مهندسی کرده است که در عوض با اطمینان از طیف گسترده ای از خطرات که در تجارت روزانه با آنها روبرو می شود ، به شکوفه شرکت ها کمک می کند.
در همین راستا ، پابلو (2006) خاطرنشان می کند که بیشتر کالاهای جدید در بازار جهانی اکنون با نیازهای شرکت ها در ذهن طراحی شده اند و هر بزرگسال را برای درک آن به وجود می آورد. این نوعی مدیریت ریسک است زیرا به عنوان یک قرارداد بین دو طرف به عنوان ضمانت عمل می کند. این یک ابزار مهم است که هر بزرگسال باید درک کند. به گفته تروی (2006) ، بزرگترین خطری که بزرگسالان در دنیای مدرن با آن روبرو هستند ، عدم آگاهی در مورد امور مالی شرکت است. در خیابان ها بسیاری از افراد با برداشت های مختلف از شیوه های مالی وجود دارند که حتی جنبه ضمانت ارائه شده در میان شیوه های خوب ، تاریک است اما فاقد آن است. شاید ، مشکل اصلی سوء تفاهم در مورد اصطلاح مدیریت ریسک قبل از رسیدن به مشتقات به عنوان نقطه پایانی آن بوده است.
مدیریت ریسک
مدیریت ریسک ، اصطلاحی که به طور سنتی فقط هنگام تلاش برای شناسایی و مدیریت اجتناب ناپذیر که می تواند مانع یک فرایند تجاری شود یا حتی منجر به سقوط یک سازمان شود ، برای اکثر بزرگسالان شناخته شده است. این ماده تا حد زیادی هنگام تمرکز بر روی موضوعات مربوط به بیمه به عنوان ابزاری برای جبران خسارت در این صورت مورد استفاده قرار می گیرد که یک تهدید به شرکتهای بزرگ مالی حمله می کند اما دارایی های فردی نیست. مدیریت ریسک صرف نظر از دیدگاه های شرکت یا علایق فردی در مورد دارایی ها است. بنابراین ، در اینجا دوباره ، مدیریت دارایی نیز به عنوان دو برابر رویکرد دیده می شود به این معنا که هم گزینه ها و هم آینده دارایی زیربنایی را پشت سر می گذارد. جنبه استراتژی و ساختار به عنوان سیاست های جبرانی وجود دارد. به گفته باری (1997) ، بنابراین وظیفه مدیریت ریسک بستگی به درک "چرا" و "چگونگی" آن قبل از انجام روند دارد."چرا" در این مورد همان چیزی است که اساساً مدیریت ریسک را به معنای وسیع تری به عنوان استراتژی کلی شرکت تعریف می کند. یکی که تعادل اساسی بین دارایی ها و استراتژی از یک طرف و ساختارهای سرمایه را از طرف دیگر فراهم می کند.
از طرف دیگر ، "چگونه" در مدیریت ریسک با درک کلیدی مشتقات به عنوان توافق بین دو طرف ارتباط دارد که ارزش آنها با قیمت چیزی که از آن به عنوان اساسی یاد می شود تعیین می شود. این مظهر مدیریت ریسک است که به دو طرف با توجه به آینده زیربنایی و بنابراین عنصر اصلی جبرانی که هر بزرگسال باید در زمان تغییر نوآوری های فناوری مشخص شده با نوسانات در نرخ ارز را درک کند ، می پردازد (پابلو ، 2006). مهندسی مالی شرکت با توجه به بهترین گزینه در نظر گرفتن درآمدها در بین نوسانات درآمد و زمان تغییر ، با چالش های دوقلوی روبرو است و در این مورد به ارزیابی اشاره دارد."چرا" و "چگونه" اصولی مستقل نیستند زیرا هر یک از آنها به معنای دیگری است که بر اساس آن روند کار را آغاز می کند و دیگری به آن پایان می دهد تا به آن طرف به قرارداد امیدوار شود. از تعریف امور مالی شرکت ها به عنوان حوزه ای از امور مالی که با استفاده از ابزار و تجزیه و تحلیل ، سیاست های مالی انجام شده توسط یک سازمان یا شرکت ها را بر عهده دارد ، یک نکته اساسی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. امور مالی شرکت به عنوان یک نهاد در جامعه ای وجود دارد که تجارت با کلاسهای مختلف افراد اطراف در حال انجام است.
بنابراین ، در صحبت کردن در مورد ابزارها و تحلیل ها ، توجه باید تا حد زیادی به شیوه های مدیریت صدا برای واسطه ها (نمایندگی ها) و کاربران نهایی این ابزارهای مشتق متمرکز شود. این نیز به انتخاب مشتقات برای استفاده در تسریع یک قرارداد بستگی دارد. این امر از عوامل مشروط با زیربنایی از نظر رابطه با مشتق ، نوع آن ، نوع بازار که در آن قرارداد انجام می شود متفاوت است و نحوه پرداختی که برخی از حق بیمه را تضمین می کند یا به دلیل ضررهای قابل توجه در شرایط فقدان ، تضمین می کند ،آمادگی (تروی ، 2006).
انتخاب مشتقات برای استفاده
یک ابزار بسیار ضروری برای مدیریت ریسک ، انتخاب مشتق است که مورد استفاده قرار می گیرد. هر بزرگسال دارای یک دارایی یکسان نیست و بنابراین انتخاب مشتق ، که در بعضی از موارد ممکن است تحت تأثیر نرخ ارز یا ارز قرار نگیرد ، یک دکمه امید در استراتژی مدیریت ریسک است. به عنوان یک قرارداد مالی بین دو طرف که مشروط به زیربنایی هستند ، مشتقات به اشکال مختلفی می آیند اما به همین دلیل امنیت. با این حال ، انتخاب بستگی به عوامل خاصی دارد که باید برای تسهیل در شناسایی و تعیین ریسک مورد توجه قرار گیرد
اول و مهمتر از همه ، باید بین مشتق و زیربنایی رابطه ای وجود داشته باشد که ممکن است دارایی های کوتاه مدت یا حتی دارایی های بلند مدت باشد. فرد باید بتواند مناسب ترین مشتق را به عنوان یک اصل در مدیریت ریسک شناسایی کند (راس و همکاران ، 2009). در میان این مشتقات مبادله ، گزینه ها و آینده در میان دیگران یافت می شود. آنچه مبادله را تعیین می کند ، نرخ های مختلف مبادله ای است که مالک در آن مجاز به گزینه هایی است که هیچگونه تعهدی برای انجام یک دارایی از طریق خرید یا فروش ندارد. تعیین کننده دیگر مبادله ، قرارداد استاندارد شده ای است که به عنوان آینده گفته می شود که اجازه می دهد یک دارایی حتی قبل از بلوغ زمان مشخص شده اما با قیمت فعلی ، معامله شود.
نوع زیرین یک کلید برای شناسایی مناسب و تعیین میزان مشکلات خطر است. این می تواند بلند مدت یا کوتاه مدت باشد که به عنوان مثال مشتقات در نرخ بهره که می تواند به عنوان انتقال مبادله اعتباری بین خریدار و فروشنده استفاده شود. از طرف دیگر ، نوع بازار که در آن تجارت انجام می شود نیز مهم است. به عنوان مثال ، مشتقات OTC عمدتاً تنظیم نشده (بیش از پیشخوان) که مستقیماً مستقل از یک فروشنده معامله می شوند ، ممکن است طولانی به وعده ها باشند اما عملکردی کوتاه دارند که ممکن است در نهایت دعوت از انتقادات باشد. مشتق مبادله ای که در آن ابزارهای مشتق به طور مشخص برای شفافیت قابل استفاده هستند و ممکن است امنیت مناسب باشد.
نحوه پرداخت مهم است ، جایی که در دنیای فعال بازارهای مشتق ، مشتقات به تنهایی خنثی شده اند تا زمان استفاده. سرانجام ، دانش اساسی بسیار مهم است. این همچنین نادیده گرفته ترین منطقه در انتخاب مشتقات است و جایی که بیشتر قراردادها فقط از یک طرف بهره مند شده اند. روند ارزیابی کالاهای غیر خطی باعث شده است که بسیاری از افراد با محاکمه های عمدتاً به دلیل آموزش ضعیف ، با محاکمات وارد یک قرارداد شوند. آموزش در اینجا محدود به کار کلاس نیست بلکه قرار گرفتن در معرض میدانی است. در حقیقت ، این مشکل با مشتقات نیست بلکه استفاده از مردم از ابزارهای مشتق نیست.
آموزش بزرگسالان
آموزش مردم جنبه بسیار مهمی در رفع نیازهای جهان در حال تغییر است. به ویژه این درست است که بگوییم مردم در همه جا دارایی های خوبی دارند و امور مالی شرکت ها بهتر برای مدیریت همه اینها قرار می گیرند. اجرای سیاست های مدیریت ریسک نیاز به یک فرایند بازتاب مداوم دارد که در آن یادآوری های کلیدی از سیاست های جدید و کاربرد آنها در دنیای در حال تغییر نوآوری های فناوری وجود دارد (تروی ، 2006). بیشتر بزرگسالان یا به طور کلی بیشتر افراد در دنیای شرکت ها که قبلاً به واسطه ها مراجعه کرده بودند ، نمی توانند خطرات را شناسایی کنند یا حتی آنها را تعیین کنند. رشد دارایی و پیشرفتهای تکنولوژیکی نیاز به تحول در استراتژی های مدیریت ریسک دارد ، اما این برخلاف انتظار به دلیل عدم آگاهی در مورد استفاده از ابزارهای مشتق است.
مشتقات به عنوان محصول جانبی مالی شرکت شاهد افزایش در نوسان دارایی بوده و منجر به افزایش تقاضا برای استراتژی های مدیریت ریسک شده است. این تقاضا در رشد مشتقات مالی از مشتقات استاندارد شده قابل معامله در بورس به سیستم های بزرگتر خارج از بورس (OTC) قدیمی منعکس می شود (بری، 1997). در فرآیند همه این موارد، نیاز به روشهای بهتری وجود دارد که برای اکثر افرادی که راه آسانتری را انتخاب میکنند، به راحتی قابل درک باشد.
استراتژی: ارزش در معرض خطر (VaR)
اصل راهنما در اینجا باید بر اساس آمار ثبت شده توسط مدیریت باشد. اکثر شرکت های مدیریت ریسک تمایل به استفاده از مشتقات دارند اما به دلیل استراتژی مناسب با شکست زیادی مواجه می شوند. چندین ضرر بزرگ توسط فروشندگان و کاربران نهایی تجربه شده است. به گفته پابلو (2006)، یکی از عواملی که در این زیان ها نقش داشته، عدم هماهنگی در شرکت ها بوده است. علاوه بر این، ریسک پذیری بیش از حد به دلیل درک ناکافی از انتخاب مشتق برای دارایی وجود داشته است. این دو شکست قابل توجه به عنوان یادآوری اهمیت استراتژی مرتبط با مدیریت ریسک هستند، همانطور که قبلاً گفته شد که استراتژی مدیریت ریسک در مورد استراتژی شرکت است که باید برای شناسایی، اندازه گیری، نظارت و کنترل مواجهه ایجاد شود. بنابراین، مشتقات به عنوان ابزاری برای مدیریت ریسک باید قبل از هر چیز از دیدگاه شرکتی مدیریت شوند. به گفته تروی (2006)، داشتن یک فرهنگ شرکتی که در آن همه ارزشها مانند اعتقادات و آیینها در نظر گرفته میشوند، مهم است تا بتوان یک بیانیه ماموریت قابل اجرا را ارائه کرد.
مشتقات مالی به عنوان ابزارهایی که اساساً معنی خود را از عملکرد زیربنا میگیرند، باید با دقت زیادی مورد استفاده قرار گیرند. گزارشهای گستردهای در مورد زیانهای مشتقه بزرگی که بانکها و شرکتها تجربه کردهاند به دلیل شناسایی و ارزیابی ریسکها بهعنوان یک بلوک و نه هر ریسک بهطور جداگانه منتشر شده است (بری، 1997). بنابراین، نظارت ناکافی هیئت مدیره و مدیریت ارشد، ریسک پذیری بیش از حد، درک ناکافی محصولات، و کنترل های داخلی ضعیف و در نتیجه نبرد بین ذهن ها و قلب ها، در این زیان ها نقش داشته است.
بنابراین، راهبردی قابل اجرا و عملی باید راهبردی باشد که متضمن انحصار متقابل رویدادها نباشد. انتخاب مشتقات و استفاده از انتخاب نباید یکدیگر را خنثی کند، بلکه باید متضمن دیگری باشد. به عنوان مفهومی از شرکت، ارزش در معرض خطر (VaR)، نام یک مدیریت ریسک که توسط آن مدیریت ارشد می تواند از طریق یک شماره واحد مطلع شود، ضروری است (راس و همکاران، 2009). پیش از این، در مدیریت ریسک اشاره کردیم که «چگونگی» به اندازه چرایی اهمیت دارد. اما اکنون، با افزایش روزافزون فروشندگان در همه جا، تنها استاندارد قابل قبول برای اندازه گیری مواجهه با ریسک های قیمت مالی، تنها از طریق استفاده از VaR است. این سیستمی است که اکنون در همه جا وجود دارد، اما هنوز با همه افراد نیست. به همین دلیل، نه تنها از نقطه نظر تراکنشهای مالی، بلکه از طریق قرار گرفتن در معرض شیوههای مدیریت صحیح، نیاز شدیدی به معامله با فروشندگان و کاربران نهایی وجود دارد.
بنابراین، همانطور که ما به شدت به فرهنگ شرکت نگاه می کنیم، همچنین نیاز به یک فرهنگ مالی وجود دارد که در آن واسطه ها و کاربران نهایی تحت بررسی های مالی قرار می گیرند تا به راهنمایی در موضوعات مدیریت ریسک کمک کنند (راس و همکاران، 2009). ارزش گذاری کلید موفقیت است اگر از درک متقابل ناشی شود زیرا ریسک های مرتبط با مشتقات نه جدید و نه عجیب و غریب هستند. درک متقابل در اینجا حاکی از آن است که همه معاملات نمی توانند توسط واسطه ها انجام شوند، اما در موارد خاص، کاربران نهایی که در این مورد بالغ هستند، می توانند تصمیم بگیرند که یک مشتقه را به عنوان جایگزینی برای پول نقد معامله کنند. در این راستا، دو نوع کاربر نهایی یا بزرگسال وجود دارد که به این آموزش نیاز دارند: کسانی هستند که به عنوان موقعیت گیرندگان فعال شناخته میشوند و نسبت به اندازه کل داراییهای خود ترجیحی برای مشتقات خواهند داشت. همچنین کسانی هستند که به عنوان کاربران نهایی محدود شناخته می شوند و هدف اصلی آنها استفاده از مشتقات به عنوان یک گزینه سرمایه گذاری یا به عنوان راهی برای مدیریت ریسک با استفاده از یادداشت های ساختاریافته است. این دو باید برای تصمیم گیری آگاهانه در راستای انتخاب خود توانمند شوند.
نکته ای که در این مرحله نمی توانیم انکار کنیم این است که هم صاحبان موقعیت فعال و هم کاربران نهایی محدود در شرایط مختلف متحمل زیان های ثبت نشده بزرگی شده اند که برخی آنها را به عنوان معامله گران سرکش توصیف کرده اند (تروی، 2006). اما این نباید به گردن آنها انداخته شود، بلکه استفاده از ابزارهای مشتق شده یا به آنها ارائه می شود یا توسط دنیای شرکت ها شبیه به تصوری به نظر می رسد. بنابراین، آنها معامله گران سرکشی هستند، زیرا سیاست های جعلی وجود داشت که با مشتقات یا ریسک مدیریت مطابقت نداشت. سپس استفاده از VaR به عنوان یک استراتژی به برجسته کردن بازیابی ضرر و افزایش تثبیت نوردهی کمک می کند. استراتژی در مدیریت ریسک که به منظور تثبیت هزینه بازدهی اجرا میشود، به عنوان تثبیت کننده مواجهه شناخته میشود. به عنوان یک ابزار بازیابی کمک میکند و در این مورد یک عنصر جبرانی است، مشخصهای که ما کشف کردیم این است. با مشتقاتبنابراین، در اندیشیدن به ساختاری که باید مدیریت شود، استراتژی نقطه پایانی همه اتفاقات است. بیشتر بزرگسالان دارای ساختارهایی هستند، برخی بیش از حد ساختار یافته اند، اما مدیریت آنها با استفاده از استراتژی های تعریف شده نه تنها باعث تقویت مالی شرکت از دستیابی به اهداف آن یعنی انطباق 100 درصدی مشتقات می شود، بلکه به افراد نیز قدرت می دهد تا هنگام پذیرش هر مشتقه به عنوان ابزاری در ریسک، انتخاب های آگاهانه داشته باشند. مدیریت.
منابع
بری ال (1997). مدیریت ریسک مشتقات مالی. داربی، PA: کتاب های انتشارات دایان.
پابلو تی (2006). مشتقات شرکتی: بینش عملی برای درک زندگی واقعی. لندن: کتاب های ریسک.
Ross, S., Westerfield, R. W., Jaffe, J. F., & Jordan, B. D. (2009). امور مالی شرکت: اصول و کاربردهای اصلینیویورک: مک گراو هیل/ایروین.
Troy A. (2006). ابهام زدایی از امور مالی شرکتنیویورک: مک گراو هیل.
فقط با 13. 00 دلار 11. 05 دلار در هر صفحه می توانید یک مقاله آکادمیک نوشته شده سفارشی را طبق دستورالعمل خود دریافت کنید.